سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اداره فنی و حرفه ای و کاردانش استان کردستان

چهل گام به هنگام برای طراحی آینده-قسمت اول  

برای طراحی آینده یک سری نگرش ها و قواعدی وجود دارد که رعایت آنها آدمی را به مقصود می رساند. ما انسان ها برای تحول درخویشتن، باید از خود شروع کنیم. انسان به قول «نیچه» چرایی است که با هر چگونه می تواند بسازد. نگرش ها، اصول و فرآیندها، ما را از موج متلاطم به اوج های زیبا می رساند. افق در دست تسخیر انسان است؛ ولی گاهی انسان اسیر و زمین گیر وضع موجود می شود و آن زمانی است که از حرکت بازایستد. انسان آفریده شده است که از سقف ملائک هم رد شود و به لوح، قلم و روح برسد تا به «اجعلک ِمِثلی » جامعه عمل بپوشاند. در این نوشتار به صورت مقطع در چهل منزل نظاره گر این حرکت هستیم پس برای طراحی آینده، با هم به سوی آینده، با اهدافی پاینده و روحی زنده و کمال جو سیر می کنیم.

 

گام اول:

زندگی شما تنها زمانی بهتر می شود که خودتان بهتر شوید،بهتر فکر کنید و به افق دور، روشن بینانه بنگرید، این افق را آینده می نامند، آینده را می توان به زمان حال آورد و آن را در ظرف حال مجال رشد داد تا در طول زمان، شاهد رقم خوردن آن باشیم.

گام دوم:

به منظور طراحی آینده، برنامه ریزی آینده لازم است و برای برنامه ریزی آینده، نگرش های زیادی وجود دارد.

یکی از پیشگامان افکار نو و راهبردی در آمریکا، به نام راس آکوفدر این مورد چهار نگرش را مطرح می سازد.

1-نگرش انعکاسی؛ یعنی برنامه ریزی براساس تجارب، تصاویر و نتایج گذشته

2-نگرش غیرفعال؛ همسو شدن با جریان

3-نگرش انطباقی؛ آماده شدن برای آینده

4-نگرش با شیوه طراحی یعنی طراحی برای آینده و عملی ساختن آن

گام سوم: طراحی انعکاس آینده

این نگرش بیشتر در میان افرادی اتفاق می افتد که اغلب از آینده وحشت دارند که غالبا به امید رجعت «گذشته های طلایی»است وگاهی آینده را نیز با احساسی غریب جست وجو می کنند.

این دسته افراد روی برنامه های وضعیت موجود پافشاری می کنند از تغییرات کلی تا حد امکان اجتناب می ورزند.

گام چهارم: برنامه ریزی غیرفعال:

این مفهوم، شامل افرادی است که به دلیل سردرگمی، نیاز به برنامه را احساس نمی کنند و حساب گری را نادیده می گیرند؛ از این رو به سراغ خطرپذیری هم نمی روند.

گام پنجم:

در روش انطباقی که نسبت به دو روش فوق بهتر است، فرد به این صورت عمل می کند که در آغاز سعی می کند دریابد که آینده، چه چیزی را برای او ذخیره کرده، سپس برای آن آماده می شود.

گام ششم:

برنامه ریزی به سبک طراحی آینده، در حقیقت تصمیم گیری و تصمیم سازی است. فردی که نگرش او مطابق طراحی آینده شکل می گیرد، در حقیقت، او بررسی می کند که چه چیز می خواهد انجام پذیرد و سپس آنچه را که باید به وقوع بپیوند، پشت سر هم عملی می سازد.

گام هفتم:

می توان گفت در روش طراحی آینده، زاویه دید در سطحی وسیع رشد می یابد و همکاری بالا می رود.

جان اسکولی می نویسد:

بهترین راه برای پیش بینی آینده، این است که آن را اختراع کنید. شما آن چه را که می خواهید انجام شود، باید در ذهن خود تصور کنید؛ سپس برای اجرای آن اقدام و آن را به واقعیت تبدیل کنید.

گام هشتم:

طراحی دقیق آینده، شما را قادر می سازد تا آینده ای داشته باشید که در صورت عدم طراحی آن، اصلا وجود نمی داشت؛ یعنی به جایی می رسید که درک خواهید کرد شاید آینده ای هم رقم می خورد؛ اما اینها با این طراحی است که این آینده زیبا رقم خورده است.
تاتو می گوید:

بگذار که ضمیر تو آزادانه و به سادگی سرگردان شود، سپس لذت کشف و طراحی آینده شهود را تجربه کن.

گام نهم:

امروزه حتی بهترین فیلم سازان و کارگردانان ماهر وفاخر هنر هفتم نیز در ارائه فیلم آینده خود طراحی کامل آن را در ذهن می آورند. به اذعان یکی از این بزرگان، وی قبل از کلید زدن فیلم خود با همه نقش ها تعامل دارد، زندگی می کند، بررسی می کند و دیالوگ هایشان را در حالات احساسی، قاطعیت، ناراحتی، خوشحالی و...بررسی وجرح و تعدیل می کند. بازنویسی های چند باره و مجدد فیلم نامه ها، همه و همه ناشی از بازنگری اثری است که قرار است در آینده ساخته شود.

گام دهم:

طراحی آینده بدین معناست که شما به جای این که منتظر باشید آینده شما را پیدا کند، شما را قادر می سازد تا آینده جدید را برای خویش رقم بزنید.

گام یازدهم:

یادگیری، واژه زیبایی است و امروزه به صورت «مادام العمر» مطرح می شود؛ یعنی یادگیری برای تمام طول عمرو استدلال این است که برای موفقیت درشکل دهی آینده خویش، شما باید بنیادی را پایه ریزی کنید که به خوبی و به طور مؤثر وپیوسته در حال یادگیری باشند.

گام دوازدهم:

«جان نایسبیت» در آغاز هزاره سوم می نویسد: در دنیایی که پیوسته در حال تغییر است، هیچ موضوعی و یا هیچ گروه از موضوعاتی که بتواند شما را در پیش بینی آینده کمک کند، وجود ندارد. مگر اینکه آینده را درزمان حال به تصویر بکشید؛ لذا مهم ترین مهارت برای ایمن ماندن از تغییرات، کهنگی و واپس روی، این است که چگونه آموختن را بیاموزید.

گام سیزدهم:

«اوشو» نیز در این باره می نویسد:

خرد از مشاهده گری می آید و نه تنها به مطالعه، بلکه با هشیاری حاصل می گردد؛ لذا انسان هشیار به راحتی می تواند آینده را در ظرف حال ببیند. نگاه انسان باید به شکوه بی نهایتی که زندگی نامه دارد، باز باشد و آن گاه خرد فرا می رسد. خرد انسان، آینه است که بازتاب می کند.

گام چهاردهم:

آینده آمدنی است و خلاقیت ایجاد کردنی؛ اما کافی است که انسان بخواهد. تمام وجود انسان به این بسته است که او توانایی رقم زدن بزرگ ترین تغییرات را دارد؛ ولی در یک کلمه خلاصه می شود؛ اگر بخواهد.

گام پانزدهم:

تفکر خلاق مستلزم برنامه ریزی دقیق و دوراندیشانه است. ما چند گونه تفکر داریم:
الف-وقتی تنها یک راه حل صحیح وجود دارد، تفکر همسو مورد نیاز است.
ب-اگر مقصود تولید یک ایده برای کاهش خسارات است، تفکر غیرهمسو یا خلاقانه مورد نیاز است.
جالب این که هر انسانی تا حدی خلاق است؛ اما فضای مورد نیاز خلاقیت را باید آفرید.

گام شانزدهم:

راهکارهای زیادی برای طراحی آینده وجود دارد؛ یکی این است که تا آن جا که ممکن است، با دیگران مشورت کنید و شکارچی ایده ها باشید.

گام هفدهم:

انسان های پر از ایده، یک پدیده هستند. دور و برما انسان های پرمایه و پر از ایده فراوانند؛ باید آن ها را کشف کنیم. آدم ها سه دسته اند:

رها شده و بی هدف؛

سازگار و تلاش گر؛

بالنده و ایده مند.

فرد سوم، فرد شایسته ای است؛ گرچه از افراد تلاش گر هم می توان ایده گرفت و حتی نوع اول نیز مایه عبرت است. انسان رها شده، یعنی در تخریب خود تسلیم است.

گام هجدهم:

عمر کوتاه است و انسان موجودی است که آرزوها، خواسته ها و ایده های فراوانی دارد و زمانی می تواند شاهد تحقق آنها باشد که به حرکت درآید.

گام نوزدهم:

فراوانند افرادی که با موتورهای خاموش دور و بر ما هستند. ما باید از آن ها عبرت بگیریم؛ فاعتبروا یا اولی الابصار.

گام بیستم:

امروز صحبت از شانزده اصل راهبردی درطراحی آینده است که به ترتیب عبارتند از:
- چشم انداز و بصیرت؛
-هدف؛
- معیار؛
- جهت یابی؛
- حرکت و ریسک؛
 - نوآوری؛
-  کیفیت بخشی؛
- تحلیل مستمر؛
- بررسی فرآیندی؛
- اصلاح؛
-  تغییر؛
-  اوج گیری؛
-  بازخورد مداوم؛
-  حرکت مجدد؛
-  اثربخشی و کارایی؛
-  بهره وری.
آدمی با چشم انداز و بصیرت دقیق می تواند آینده را به زمان حال متصل کند. انسان بدون افق و چشم انداز، مانند فرودگاه بدون برج مراقبت است.

 


ارسال شده در توسط مرادی