سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اداره فنی و حرفه ای و کاردانش استان کردستان

مفهوم راهبرد 

 مقدمه

 

واژه استراتژی   Strategy معادل فارسی   راهبرد   است. تعاریف استراتژی در مفاهیم مدیریتی متنوع است، عناصر کلیدی آن ثابت است: اول شناسایی توانایی‌ها و ضعف‌های خود و رقیب (دشمن) و دوم کسب مزیت رقابتی پایدار (وجه تمایز و برتری). بدیهی است پیدایش علوم و فنون مختلف در پی رفع یکی از نیازهای بشری بوده است به عنوان مثال علم اقتصاد به علت کمبود منابع پدید آمد و به چگونگی توزیع و تخصیص منابع محدود برای نیازهای نامحدود بشر می‌پردازد. علم استراتژیک نیز ابتدا در فضای رقابتی نظامی بروز پیدا کرد و با انقلاب صنعتی و رشد فضای رقابتی و سازمان‌های بین‌المللی و چند ملیتی این علم به حوزة علوم مدیریتی و صنعتی نیز وارد شد. بنابراین طرح مباحث راهبردی در محیط انحصاری، بسته و عدم رقابت بی‌معنا و عبث می‌باشد.

 

راهبرد در مباحث مدیریتی در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی کاربرد بسیار متداولی دارد و به عنوان یکی از عناصر مهم مرتبط با مدیریت مطرح بوده و اساس تصمیم گیریهای مدیریتی محسوب می شود، به طوری که نمی توان آن را جدای از مدیریت پنداشت، چه بسا مدیریت موفق اغلب حاصل تدوین راهبردهای مناسب است. موضوع راهبردی به لحاظ گستردگی و کاربرد آن در حوزه های مختلف علمی ، مورد توجه و استقبال اندیشمندان قرار گرفته است

اهمیت و ضرورت تدوین راهبرد

 

با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامه‌ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل وبرای شکل دادن به آینده به شکلی اثر بخش (کنترل آینده) بیشتر از گذشته ملموس می‌شود. این برنامه چیزی جز برنامه راهبردی نیست. مدیریت راهبردی با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت راهبردی بر اساس میزان درکی است که مدیران از سازمان‌های رقیب، بازارها، قیمت‌ها، عرضه‌کنندگان مواد اولیه، توزیع‌کنندگان، دولت‌ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیین‌کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می‌توانند از آن بهره گیرند   «مدیریت راهبردی  » خواهد بود. لذا بالاترین اولویت اقدامات مدیریتی بنابر دو دلیل زیر تهیه و تدوین راهبرد و اجرای آن است   : 

 

 

اول: لزوم آینده نگری و چگونگی هدایت و رهبری سازمان

 

حرکت دادن سازمان از یک وضعیت به وضعیت بالاتر بدون تصوری از کسب و کار و نقشه راه رقابتی امکان پذیر نیست و تهیه طرح و نقشه بازی به منظور خشنود سازی مشتریان و دستیابی به عملکرد مطلوب از طریق تدوین راهبرد راهی میان بر است  . 

 

دوم: ضرورت توجه به هارمونی و هماهنگی

 

نیازهای ضروری روزمره و آتی، سازگاری و هماهنگی جهت ماندگاری سازمان و حمایت بخش های مختلف آن در زمان بلوغ، جلوگیری از اتلاف منابع و تمرکز بخشیدن به اقدامات از راه تدوین راهبرد میسر می‌گردد  .

می توان منافع زیر را برای مدیریت راهبردی برشمرد  : 

1. باعث می شود که سازمان از فرصت ها آگاهی یابد، آنها را بشناسد، اولویت بندی کند و از آنها بهره برداری نماید  . 

2. به سازمان دیدگاهی عینی می دهد تا از آن زاویه به مسائل مدیرت نگاه کند  . 

3. برای ایجاد هماهنگی و اعمال کنترل بر فعالیت ها، چارچوب مناسبی ارائه می کند  . 

4. اثرات شرایط نامطلوب و تغییرات نامساعد را به حداقل ممکن می رساند  . 

5. موجب می شود که تصمیمات اصلی به گونه ای گرفته شود که هدف های بلند مدت و پیش بینی شده مورد حمایت بیشتری قرار گیرد  . 

6. برای سازمان این امکان را به وجود می آورد که زمان و منابع را به شیوه ای اثر بخش تر به فرصت های شناخته شده تخصیص دهد  . 

7. باعث می شود تا وقت و منابع کمتری برای اصلاح خطاها و تصمیماتی که به صورت ضرت الاجل گرفته می شود، گردد  . 

8. برای ایجاد ارتباط بین کارکنان سازمان چارچوبی را ارائه می نماید  . 

9. به سازمان کمک می کند با رفتار افراد هماهنگ و یکپارچه شود  . 

10.مبنایی ارائه می کند تا بتوان بدان وسیله مسئولیت یکایک افراد را به صورتی مشخص تعیین کرد  . 

11. آینده نگری و تفکر در باره آینده را تقویت می کند  . 

12. برای حل مسائل و سود جستن از فرصت ها، روشی ارائه می کند که بر همکاری، انسجام و شور و علاقه (به کارو سازمان) مبتنی است  . 

13. موجب تقویت نگرش خوشبینانه نسبت به تغییر می شود  . 

13. باعث می شود که مدیریت سازمان دارای نوعی نظم و رسمیت گردد  . 

 

تعریف راهبرد

 

راهبرد از جمله مفاهیمی است که تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است، برخی از این تعاریف عبارتند از  : 

1. حلقة اتصال منابع و فعالیت‌های سازمان با محیط اطراف به عبارت دیگر شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها در محیط و حوزة مأموریت سازمان و تطبیق منابع و مهارت‌های سازمان با آنها  . 

2. افزایش منابع و مزیت‌های سازمانی به منظور ایجاد فرصت در محیط  . 

3. جهت‌گیری و محدودة فعالیت‌های یک سازمان در دراز مدت از طریق سازماندهی منابع و با مورد نظر قرار دادن محیط متغیر و غیر قابل پیش‌بینی سازمان به منظور برآورده ساختن توقعات ذی نفعان در یک محیط رقابتی 

4. راه و روش‌هایی که اهداف بلند مدت از طریق آنها محقق می‌شود

5. جهت و راه وصول به اهداف

6. طرح واحد همه‌جانبه و تلفیقی که نقاط قوت و ضعف سازمان را با فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی مربوط ساخته و دست‌یابی به اهداف اصلی سازمان را میسر می‌سازد

7. شامل سه مفهوم ترسیم اهداف، شناخت امکانات و ارائه بهترین شیوة اجرا می‌باشد

8. هنر و ترفندهای زیرکانه برای نیل به اهداف

9. تدابیر مربوط به توزیع و مانور نیروها و امکانات برای دست‌یابی به اهداف

10. رهنمودهایی در مورد چگونگی اتخاذ تصمیماتی که بر عملکرد بلندمدت سازمان اثر می‌گذارند

11. مجموعه روش‌ها و تصمیماتی که یک سازمان برای کسب مزیت رقابتی انجام و اتخاذ می‌کند تا بتواند در مقایسه با رقبا ارزش بیشتری برای مخاطبان (مشتریان) ایجاد و عرضه نماید

آقای مینتزبرگ در کتاب جنگل استراتژی پنج دسته‌بندی برای تعاریف راهبرد ذکر کرده است

1. راهبرد به عنوان برنامه‌: نوعی فعالیت آگاهانه که برای مقابله با وضعیت یا رخدادی خاص در آینده، پیش‌بینی می‌شود. مانند یک مهندس که از روی نقشه آماده شده ساختمان را می‌سازد. این دیدگاه رایج‌ترین دیدگاه در مورد راهبرد است

2. راهبرد به عنوان الگو: الگویی که شما از گذشته به دست می‌آورید. (تأکید بر موفقیت‌ها و عدم تکرار شکست‌ها) ]مانند ترویج ارزش‌ها و رفتارهای بسیجیان در طول دفاع مقدس و سعی در نهادینه‌سازی آن برای نسل جوان و نسل‌های آینده.

3. راهبرد به عنوان ترفند: بلوف زدن و یا مانوری زیرکانه در مقابل رقبا به طوری که تصور و جرأت رقابت با شما را نداشته باشند. مانند فیلم‌های هالیوودی که در آن قدرت نظامی و جاسوسی آمریکا بزرگ‌نمایی می‌شود.

4. راهبرد به عنوان جایگاه: جایگاهی است که سازمان در محیط و بازار به طور انحصاری به دست می‌آورد. مانند صنایع خودروسازی در ایران به دلیل انحصارات دولتی، شرکت مایکروسافت به دلیل نوآوری و پیشتاز بودن و اشباع بازار با محصولات خود، استقلال و پیروزی به دلیل قدمت و تداوم محبوبیت و حمایت مردمی

5. راهبرد به عنوان یک نگرش‌: تمرکز اصلی به درون سازمان و منابع آن و تأکید به نقاط قوت و ضعف و سعی در رسیدن به آرمان‌ها با استفاده از توان داخلی. این راهبرد هنگامی استفاده می‌شود که سازمان توان و ابزار تعامل با محیط را در اختیار ندارد و یا از سوی محیط در مورد تحریم واقع شده است. مانند ایران در زمان جنگ تحمیلی.

تفاوت برنامه راهبردی و راهبرد

 

برنامه راهبردی برنامه‌ای است که در طی آن راهبردهای سازمان تعریف و تدوین می‌گردد، براساس این تعریف راهبرد نتیجه و جزئی از برنامة راهبردی است  . 

عناصر متمایزکننده برنامه‌ریزی راهبردی از برنامه‌ریزی بلندمدت   

1. در برنامه‌ریزی راهبردی مسائل محیطی و تحولات آینده باید بررسی و تحلیل شوند در حالی‌که برنامه‌ریزی بلند مدت روند گذشته بررسی می‌شود  . 

2. در برنامه‌ریزی بلند مدت فرض بر این است که مانع مهمی برای رسیدن به اهداف ترسیم‌شده وجود ندارد و نقش رقبا و محیط کم‌رنگ در نظر گرفته می‌شود در حالی‌که ممکن است محیط سازمان را مجبور کند که تغییر هدف بدهد. بنابراین باید درک مناسبی از نقاط قوت و ضعف ‌خویش نسبت به رقبا داشت  . 

3. در برنامه‌ریزی راهبردی فعالیت جاری سازمان باید تحلیل شود حتی ممکن اهداف بنیادی را هم تغییر دهند اما در برنامه‌ریزی بلندمدت کاری را که گذشته می‌کردند ادامه می‌دهند و آینده ادامه روند گذشته می‌باشد  . 

4. در برنامه‌ریزی راهبردی توجه به محیط زیاد است و محیط مرتباً باید رصد شود

5. برنامه‌ریزی راهبردی چارچوب برنامه‌ریزی بلندمدت میان‌مدت و کوتاه‌مدت (عملیاتی) را تعیین می‌کند

 

 


ارسال شده در توسط مرادی