سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اداره فنی و حرفه ای و کاردانش استان کردستان

مهمترین عواملی که می تواند ماهیت بیکاری در ایران را توضیح دهد عبارتند از: 
    
    الف - نرخ بالای رشد عرضه نیروی کار که حاصل انفجار جمعیت در اوایل دهه 60 بوده است.
    ب- بالا رفتن نرخ مشارکت زنان 
    ج- تغییر در ترکیب عرضه نیروی کار در جهت جوانتر شدن ساختار نیروی کار و نیز در جهت نیروی کار تحصیلکرده تر .

 

 هم برای بیکاران و هم برای کسانی که هیچ وقت نسبت به استخدام خود اطمینان ندارند، این نوع شرایط زندگی، پیامدهای شخصی و اجتماعی خود را دارا است. نیازهای اساسی انسان در شرایطی که فعالیت های شغلی محدود بوده یا اصلا وجود نداشته باشد، خنثی می شود. این نوع از خودبیگانگی، به ناسازگاری های روان شناختی و اختلالات روانی چندگانه کنش های تخریب فردی و اجتماعی ختم می شود. پدیده بیکاری نه تنها کیفیت زندگی افراد را مختل می کند بلکه ارزش های عام را به خطر می اندازد و راهی را برای هدف های نامشروع باز می کند  . 

      
    ریشه و منبع این مساله اجتماعی در بطن نهادها ی اجتماعی است که براثر کارکرد نامناسب آنها، شرایط رنج آوری به اکثریت افراد و گروه های اجتماعی تحمیل می کند  . 

      
   
امروزه تقریبا در هر خانواده ای ما با این چنین پدیده ای روبه رو هستیم و این مساله دغدغه و دلمشغولی اکثر خانواده ها شده و می رود تا با نشان دادن کارکردهای منفی خود، مثل بالا رفتن سن ازدواج، فقر، انحرافات اجتماعی، بی اعتمادی سیاسی، ناامیدی، افسردگی، مهاجرت به شهرها، طلاق، فحشا، دزدی، قتل و خودکشی به یک بحران اجتماعی تبدیل شود  . 

      
   
نگاهی به دلایل جرم نشان می دهد که بیکاری یکی از مهمترین مسائلی است که می تواند زندگی انسان را تحت الشعاع خود قرار دهد. از آنجایی که زندگی هر فرد به اقتصاد وابستگی زیادی دارد و قطع درآمد وی می تواند زندگی فرد را با مخاطره جدی مواجه کند، پس بیکاری را بایستی در جامعه کم کرد تا عوارض منفی آن نتواند زندگی افراد را تحت تاثیر خود قرار دهد. در شرایطی که فردی با مشکل بیکاری مواجه می شود، جهت گذران زندگی خود حاضر است به هر کاری تن بدهد تا بلکه از این شرایط خلاصی یابد. پس هر آن این امکان برای وی وجود دارد تا به سمت انحرافات و جرم تمایل پیدا کند. پس بیکاری مساله ای است که با خود این عوارض را در پی دارد

    
    <
اگر چه شواهد آماری هیچ گاه نمی توانند رابطه متقابل بین بیکاری و جرم را با قاطعیت نشان دهند و دلیل عمده این امر، آن است که این گونه آمارها از آغاز ساختی سیاسی دارند تا بتوانند ناکارآمدی اقتصاد سرمایه داری را پنهان کنند، اما به هرحال شواهد کافی هم برای شناخت این واقعیت آشکار، که بیکاری مولد جرم و جنایت است، وجود دارد.> )4(

    
   
از آنجایی که بیکاری مساله ای اجتماعی است که در اثر تغییرات ساختاری نظام اجتماعی حاصل شده است و عوارض اجتماعی وسیعی را برجای می گذارد، باید علت ها را شناخت و برای آن راهکار نشان داد. یکی از دلایل آن افزایش و رشد جمعیت در اوایل انقلاب و قطع برنامه های کنترل جمعیت از یک سو و از سویی، جنگ تحمیلی و اقتصاد متکی بر تک محصول و وابستگی بیش از حد به درآمدهای نفت است. هیچ وقت در بین مسوولان این ضرورت احساس نشد که می توان از طریق گسترش صنعت در جامعه اولا در راه پیشرفت گام برداشت و از طرف دیگر از میزان بیکاری جامعه کاست. بعد از گذشت دو دهه از عمل انقلاب بود که پیامدهای افزایش جمعیت و عدم رشد صنایع در کشور خود را به وضوح نشان داد

    
    <
دومین علت بیکاری در کشورمان ازدیاد متقاضیان آماده به کار براثر مهاجرت خیل عظیمی از روستاییان به شهرها به دلیل عدم وجود فرصت های شغلی مناسب و درآمد یکسان میان شهر و روستا است. روند مهاجرت و فشار آن بر بازار کار در شهرها باعث شده در حدود 80 درصد از کل رشد و ازدیاد جمعیت و 3/85 درصد از کل تحولات عرضه نیروی کار در دهه اخیر به کانون شهرنشینی کشور اختصاص یابد.> )5(

    
    عامل بیکاری مربوط به ضعف سیستم آموزش و پرورش و ناکارآمدی آن است. اجتماعی شدن از طریق نهادهای رسمی جامعه نیز افراد را این گونه بارآورده است که همیشه دست به دامان دولت هستند تا بلکه برای آنها کاری فراهم شود؛ چرا که در این نظام آموزشی و با این شیوه آموزش جوانان نه تنها شیوه های کارآفرینی را فرا نمی گیرند، بلکه از نظر توانایی در حد بسیار ضعیفی قرار دارند و با آموزش هایی که در دوران تحصیل خود دیده اند نمی توانند به نیاز صنایع پاسخ بدهند. پس لازم است که ابتدا جهت فراهم شدن فرصت کاری برای جوانان تحصیلکرده نظام آموزش با صنایع هماهنگ و همسو شوند

    
   
بخشی از نرخ بیکاری کشور به دلیل آن است که برخی از کارمندان و شاغلان به دلیل عدم توانایی در تامین هزینه های زندگی خود به سمت مشاغل دوم و سوم خود روی می آورند و حتی برخی از کارفرمایان به دلیل اینکه دستمزد کمتری به این کارگران پرداخت کنند؛ افراد بازنشسته یا دیگر شاغلان را استخدام می کنند. چرا که در نظر آنها فردی که بازنشسته است و یا در بخش دیگری مشغول به کار است جهت تامین هزینه های زندگی خود حاضر به کار، حتی با حقوق کمتر می شود که نمونه بارز آن را در آگاهی استخدامی می توان دید

    
   
دلایل دیگری نیز وجود دارند که از زوایای اقتصادی و سیاسی قابل بررسی است. کاهش سرمایه گذاری و پایین آمدن نرخ رشد سرمایه گذاری و پایین آمدن نرخ رشد تولید و درآمد سرانه کشور به دلایل مختلفی از جمله برخورد سلیقه ای و غیرعلمی و سیاست زدگی و افزایش تورم و ناامنی اقتصادی است.

 

 

نویسنده :غفار پارسا

 

 


ارسال شده در توسط مرادی