شعر مشاغل (قسمت اول)
بنام آنکه خورشید آفریده زمین و ماه و ناهید آفریده
کنون من می نویسم شعر چندی پس آنگه مینمایم جمع بندی
بود موضوع شعرم شغل و پیشه که باشد شغل ها هر جا همیشه
یکی شغل شریفش شهر دار است یکی در مدرسه آموزگار است
یکی در شهر فرما ندار باشد یکی دکتر یکی بهیار باشد
نویسنده بود یک شغل دیگر نویسد متن ها را جمله از بر
یکی معمارو دیگر فیلم بردار یکی هم سر شمار بخش آمار
یکی باشد مهندس رشته اش برق که کارش میکند بادیگران فرق
یکی در موسیقی دارد مهارت یکی شغلش بود هر جا تجارت
یکی دیگر پلیس شهر باشد یکی هم ناخدای بحر باشد
یکی هم قاضی است وباعدالت یکی خوانده دگر درس وکالت
خلبان شغل دیگردرجهان است که پروازش به سوی آسمان است
یکی هم کارگردانی فداکار یکی هم باطلا دارد سروکار
یکی بازیگری محبوب باشد دگر هم فوتبالیستی خوب باشد
یکی نقاش دگرعکاس باشد به دریا دیگری غواص باشد
یکی دارد دگرملک فراوان کشاورزی کند با آب باران
یکی هر شعرو متنی می کند نقد یکی عاقد بخواند خطب? عقد
یکی باشد مقنی میکند چاه یکی باشد مشاور توی بنگاه
یکی مسئول اطفاء حریق است که او در کارخود خیلی دقیق است
یکی دارد به خانه دار قالی ببافد فرش های خوب و عالی
یکی بقال , یکی خراز و بزاز یکی روحانی است و نکته پرداز
یکی کفاش یکی قناد باشد یکی شغلش دگر آزاد باشد
یکی دیگرهمیشه دام داراست یکی هم باغبان بی قرار است
یکی آشپز یکی قصاب باشد یکی سقا به فکر آب باشد
یکی خیاط و با الگو کند کار یکی دیگر بود شغلش پرستار
یکی خواننده و می خواند آواز یکی کارش بود در شرکت گاز
یکی رنگ زن یکی صیاد دام است یکی نامه رسان خاص و عام است
یکی عطار دارد عطر بسیار یکی نجار با تخته کند کار
یکی هم درمغازه جوشکاراست یکی راننده بر ماشین سوار است
یکی هم مکانیک با کار سنگین سرو کارش بود تعمیر ماشین