ادامه شعر مشاغل)قسمت دوم)
یکی نانوا بود کارش فراوان که با آردو خمیرش میپزد نان
یکی هم رفتگر زحمت کشیده که شغلش با دل و با جان خریده
یکی هم کار گرو خدمت گذار است همیشه کار هایش بی شمار است
که شغل دیگر آرایشگری است منظم کردن موی فری است
یکی فرمانده و هم پاسداراست بن هر رشته ای آموزگار است
چراچون او الف,با را که آموخت چو شمعی پای هر پروانه ای سوخت
تمام شغل ها شایان ذکر است همه با دانش و با علم و فکر است
هزاران شغل دیگرهست موجود کنون این شمه ای از شغل ها بود
چرا با این همه کار فراوان که باشد توی شهرو توی استان
گروهی در پی کار خلا فند ز هر کار گهر باری معافند
چنین افراد فرجامی ندارند به زندان تا ابد پا می گذارند
خدای ما رئوف و مهربان است همیشه او به فکر بندگان است
بنابراین توکل برخدا کن به راه دین و حق جان را فدا کن
همه شغلی بجای خویش زیباست که ایزد بر تمامش حکم فرماست
خداوندی که ما را داده نعمت ازاول شغل ها راکرده قسمت
بنا بر این همه از یک خداییم به آن حرفه که داده آشناییم
خلاصه ما همه تامی توانیم خدا و خلق را راضی نماییم
سزاوار است تا خدمت نماییم چرا که جمله در یک اجتماعیم
خدا وندی که نعمت هاعطا کرد نباید بند ه اش هرگز خطا کرد
چرا که اجر با دادار باشد که هر جا ناظر هر کار باشد
شاعر: طاهره شریفی نیا . معاون فناوری دبیرستان محجوب شهرستان داراب سال1389