سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اداره فنی و حرفه ای و کاردانش استان کردستان

حیطه روانی حرکتی

   این حیطه با استفاده از نظرات بسیاری شکل گرفت که این امر مسبب تفاوت‌هایی در جزئیات آن با طبقه‌های بلوم می‌‌باشد. این حیطه به مهارت‌های جسمی و انجام عمل یادگرفته اشاره دارد این مهارت‌ها به گونه‌اى است که انجام دادن آنها نیازمند به همکارى اعصاب و ماهیچه‌ها است؛ مانند نوشتن ، دویدن ، خیاطی کردن ، رانندگی کردن ، کار آزمایشگاهی انجام دادن ، نقاشی کردن و...  

**>


     این حیطه، بیشتر شامل مهارت‌هاى عملى در زمینه‌?اى فنى و حرفه‌ای، تربیت‌بدنی، هنر، کارهاى آزمایشگاهى و امثال آنها است. یادگیرى‌ها و هدف‌هاى آموزشى در حیطه? روانى - حرکتى آمیخته با یادگیرى در حیطه? شناختى و عاطفى بوده، قابل تفکیک از آن نیست؛ به این معنى که مهارت در انجام یک فعالیت عملی، مستلزم درک، شناخت و علاقه? بهتر از مفهوم و موقعیت. به علت وسعت دامنه? مهارت‌هاى مبتنى بر توانایى‌هاى فیزیکی، تاکنون توافقى کلى در مورد سطوح یادگیرى در این حیطه به عمل نیامده است. صاحب‌نظرانى همچون گیلفورد  ، سیمپسون ، کیبلر،بیکر مایلز و هارو در این زمینه نظریاتى داده‌اند. بر اساس نظر دیو، بین اعمال روانى و حرکتى که توسط اندام‌هاى مختلف بدن انجام مى‌گیرد، هماهنگى وجود دارد. طبقه‌بندى دیو بترتیب از عمل ساده? مشاهده و تقلید شروع شده، بتدریج به سطوح بالاتر عمل کردن بدون کمک، دقت در عمل، هماهنگى حرکات و عادى شدن عمل ختم مى‌شود. در این حیطه نیز همچون حیطه‌هاى دیگر، وقتى شاگرد به سطوح عالى یادگیرى (عادى‌شدن عمل) خواهد رسید که سطوح پایین‌تر طى شده باشد. متأسفانه، بر اساس تجارب حاصل از مشاهده? فعالیت‌هاى آموزشى مدارس، بسیارى از معلمان به چنین روندى توجه چندانى ندارند و حتى گاهى با قرار دادن شاگردان در نخستین مرحله، تصور مى‌کنند که آنان مهارت کافى را بدست خواهند آورد، در حالى که براى کسب مهارت‌هاى عملى تا سطح تسلط، به گذرانیدن پنج مرحله نیاز خواهد بود که عبارتند از: سطوح آن عبارتند از : مشاهده و تقلیدکردن ، مستقل اجرا کردن ، دقت کردن همراه با سرعت ، با هماهنگی انجام دادن ، عادی شدن.

  1. مشاهده و تقلید

    حالتی است که که فرد بدون کمک و راهنمایی دیگران نمی تواند کاری را که جنبه حرکتی دارد درست انجام دهد . اما او می تواند با مشاهده ی مراحل مختلف یک مهارت که توسط مربی انجام می شود، تقلید نموده و آن را انجام دهد.

    در این مرحله، شاگرد به مشاهده? رفتار مربى - که مشغول انجام دادن مهارت مورد نظر است - مى‌پردازد. او وادار مى‌شود بترتیب، وقوع حرکات، رابطه? موجود بین آنها و سرانجام نتیجه نهایى رفتار را بدقت مشاهده کند. گاهى اتفاق مى‌افتد که خواندن یک دستورالعمل جاى این قسمت از مشاهده را مى‌گیرد، اما خواندن دستورالعمل غالباً با مشاهده? اجراى مهارت همزمان است؛ مثلاً شاگردى که بازى فوتبال را تازه شروع کرده است، هم مقررات و آیین‌نامه? بازى فوتبال را مى‌خواند و هم به مشاهده? بازیگران فوتبال مى‌پردازد. نتیجه? توجه و مشاهده این خواهد بود که بتواند از حرکات و رفتار بازیکنان تقلید کند. هنگام تقلید کردن، معمولاً زمان و نتیجه نهایى چندان موردنظر نیست، بلکه یادگیرنده مى‌کوشد تا حالات خاصى از رفتار موردنظر را همان‌طور که در دستورالعمل گفته شده و مربى انجام داده است، تقلید کند. از آنجا که انجام دادن هرگونه فعالیت عملى مستلزم نوعى آمادگى ذهنى و عاطفى و فیزیکى است، لازم است شاگرد در مرحله? مشاهده و تقلید، در سه زمینه? فوق، آمادگى لازم را کسب کرده باشد.

     

     

    مثال:کپی کردن فعالیت دیگران، مشاهده و تکرار کردن ، با کمک استاد کار تراشکاری می کند،از حیث جسمی برای تراشکاری آمادگی دارد

    فعل های رفتاری: تمرین می کند ، اشتباه خود را رفع می کند ، بسته بندی می کند و..

  2. اجرای مستقل:

    در این مرحله سطح یادگیری از مرحله قبلی مقداری بالاتر است و میزان وابستگی یادگیرنده به مربی بسیار ناچیز است . اما نظارت و هدایت مربی ادامه دارد. به زبان ساده تر انجام عمل بدون وابستگی به مربی اما با نظارت او .

مثال:با اتکا بیشتر به خود نسبت تراشکاری می کند، به تنهایی نقاشی ساختمان را انجام می دهد

فعل های رفتاری: رنگ می کند ، اره می کند، می بافد ، مسواک می زند ، ناخن می گیرد.

  1. دقت در عمل

    در این مرحله فراگیر کار را با سرعت و ظرافت بیشتر از مرحله قبل انجام می دهد ، اشتباهات خود را کاهش می دهد  اما نظارت و راهنمایی مربی همچنان کارساز است، این مرحله در واقع انجام عمل با سرعت و رقت بیشتر از مرحله قبل اما همچنان با نقش داشتن مربی در انجام کار.

     

    اجراى عمل در مرحله? قبل از سرعت و دقت کافى برخوردار نبود، اما در این مرحله، شاگرد باید کار را با دقت، سرعت و ظرافت انجام دهد. او در این سطح، توانایى‌هاى کنترل اعمال خود را بر حسب نیازها پیدا مى‌کند؛ مثلاً حرکات خود را سریع‌تر یا کندتر مى‌کند، اشتباهات خود را کاهش مى‌دهد یا مسیر حرکات را تغییر مى‌دهد. نظارت و راهنمایى مربى و تمرین و تکرار، همچون مراحل قبل، نقش ارزنده‌اى در این مرحله ایفا مى‌کند.

مثال:با دقت وسرعت جوشکاری می کند، با دقت رادیو را تعمیر می کند

فعل های رفتاری: گچ کار می کند ، سیم کشی می کند ، تعمیر می کند

  1. هماهنگى حرکات

    هماهنگى حرکات یعنى برقرارى هماهنگى بین مجموعه‌اى از اعمال، با رعایت نظم و کارآیى لازم. در این سطح از یادگیری، شاگرد توانایى انجام دادن هماهنگ چندین حرکت را بطور همزمان بدست مى‌آورد؛ مثلاً قادر مى‌شود با یک دست، میکروسکوپ را تنظیم و با دست دیگر، شکل دیده شده را ترسیم کند یا در حالى که متن را مى‌خواند، بدون نگاه کردن به دکمه‌?اى حروف ماشین‌تحریر، تایپ کند.

مثال:با هماهنگی چشم و دست مجسمه می سازد ، با هماهنگی چشم و دست چکش زنی می کند.

فعل های رفتاری: دوچرخه سواری می کند ، تیر اندازی می کند.با چرخ خیاطی می دوزد.

  1. اجراى عمل بدون کمک

    هماهنگی حرکات ، یعنی برقراری هماهنگی بین مجموعه ای از اعمال ، بارعایت نظم و کارایی لازم .در این سطح از یادگیری فراگیر توانایی انجام دادن هماهنگ چندین حرکت را بطور همزمان دارد. مثلاً در حالی که متنی را می خواند، بدون نگاه کردن به دکمه های کیبورد کامپیوتر ، تایپ می کند. درواقع ایجاد هماهنگی بین مجموعه ای از اعمال مرتبط است.

     

    در این مرحله، سطح یادگیرى اندکى بالاتر از مرحله? قبلى است و در آن، از روش تقلید ساده دور مى‌شویم و به مرحله? اجراى آگاهانه‌تر عمل مى‌رسیم. در این مرحله، باید میزان وابستگى شاگرد به مربى بسیار ناچیز شود، به حدى که دیگر نیازى به یارى مستقیم مربى نباشد، اما نظارت و هدایت او در اجراى مهارت باید همچنان ادامه یابد.

  2. عادى شدن عمل

    در این سطح فراگیر بطور خودکار به انجام کار یا فعالیت مورد نظر به راحتی و عادی می پردازد. مانند رانندگی کردن بطور عادی و انجام عملیات لازم به اقتضائ شرایط به صورت خودکار

    این سطح بالاترین مرحله? یادگیرى در حیطه? روانى - حرکتى است که طى آن، شاگرد به طور خودکار به انجام دادن کارهاى دقیق و موزون عادت مى‌کند؛ به عبارت دیگر، او در این سطح به فکر کردن و صرف انرژى براى هماهنگ کردن فعالیت‌ها و تنظیم و توالى آنها نیازى ندارد و اغلب فعالیت‌هاى او، بدون تردید، راحت و بطور خودکار و شبه‌انعکاسى صورت مى‌گیرد؛ مانند مهارت در رانندگى تا حدى که راننده بدون فکر کردن و تصمیم‌گیرى ارادی، هنگام برخورد با صحنه‌هاى خطرناک، انعطاف‌پذیرى داشته باشد و عکس‌العمل مناسب نشان دهد.

مثال:با مهارت رانندگی می کند،  با مهارت قالی می بافد.

فعل های رفتاری: همزمان ترمز و کلاچ را فشار می دهد ، با مهارت خیاطی می کند، با مهارت تعمیر می کند.


ارسال شده در توسط مرادی