سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اداره فنی و حرفه ای و کاردانش استان کردستان

نگاهی مخروط تجربی ادگاردیل

   - گاهی پس از تدریس مساحت مستطیل، دانش آموزان را با خط کش و کاغذ راهی حیاط مدرسه می نماییم تا مساحت هر شکل مستطیلی را که پیدا کردند، اندازه بگیرند!

- گاهی توی کوه به جمع کردن سنگ هایی مشغول می شویم که جغرافیای تاریخی کوه را برایمان به تصویر کشیده اند.

- گاهی به موزه می رویم تا آثار بدیع و دلنشین استاد کمال الملک را به چشم ببینیم.

-گاهی پای کامپیوتر با شبیه ساز پرواز مایکروسافت، یک هواپیمای بویینگ  را در فضایی شبیه سازی شده به پرواز در می آوریم و در فضایی امن پرواز را تجربه میکنیم..

 

  - گاهی به تماشای فیلم “نانوک شمال” می نشینیم تا با شیوه ی زندگی مردمان برف نشین آشنا شویم.

- گاهی شاگردان مان، یک نمایش نامه ی سراسر خنده و شادی را به نام “عددهای گم شده” بازی می کنند.

- گاهی درس جدید را در قالب  تعدادی اسلاید، برای دانش آموزان  به نمایش می گذاریم.

-  گاهی تلاش می کنیم تا با انیمیشن، مفهوم تصویر “توقف ممنوع” را به بچه ها بفهمانیم!

-  گاهی از خوبی های راست گویی و بدی های دروغ گویی برای فراگیران سخنرانی می کنیم!

پرسش اینجاست.

یادگیری در کدام شکل از شیوه های گوناگونی که نام برده شد، اثر بخش تر خواهد بود؟

اثر یادگیری در کدام گزینه ژرف تر و ماندگارتر است؟

در کدام گزینه تعداد بیشتری از هوش های چندگانه به کار گرفته شده اند؟

کدام گزینه کاربردی تر و کار با آن لذت بخش تر است؟

بیایید برای سنجش کارآیی و اثربخشی تدریس خود، آن را با یک مخروط محک بزنیم! 

از قسمت پایین آن که دارای بیشترین فضا و عینی است تا بالاترین نقطه ی آن که کمترین فضا را دارد و ذهنی است را از نظر بگذرانید!

 

 فضای بسته و خفه ی “نشانه های گفتاری” را با “فضای باز و ژرف “تجربیات مستقیم هدف دار” رودررو نمایید!

 .محور آموزش در سمت چپ، پایین، صورتی ملموس، دیدنی، شنیدنی، چشیدنی، بوییدنی و واقعی دارد. این قسمت نیاز بسیار کمی به واسطه برای تعریف و شناخت دارد و از درک معنی بی نیاز است.

 .محور آموزش در سمت چپ، بالا شکلی ذهنی، غیر واقعی، دور از حواس بدن، نیازمند واسطه هایی همانند: تعریف، شناخت نشانه ها، درک معنی، نماد شناسی دارد و برای تدریس فلسفه برای دانشجویان رشته ی فلسفه مناسب تر است تا دانش آموزانی که: توانایی درک و پیوند میان نمادها و نشانه های ذهنی را ندارند.

 به نقطه چین سمت راست توجه نمایید!  در مسیر حرکت فلش از پایین به بالا:

مفاهیم به مرور از شکل عینی، پویا  و قابل لمس   خارج شده و به صورت مفاهیم    ذهنی، ایستا و انتزاعی در می آید.

در همین حال فضای یادگیری تنگ تر و بسته تر می شود.

 علایم راهنمایی و رانندگی جزو علایم دیداری است. این علایم به صورت مستقیم قابل درک نیستند.

 

برای آشنایی با آنها باید آموزش دید. یعنی شما همواره برای دسترسی به مفهوم این علایم نیاز به واسطه دارید.

پس از دیدن علامت به لغت نامه ی ذهنی خود رجوع می نمایید و مفهوم آن را با کمک یک واسطه که پیشاپیش در ذهن شما ثبت شده، درک می نمایید.

این یک فرآیند پیچیده است! این با تکنولوژی آموزشی ناسازگار است!
به خصوص اگر به دو یاسه مرحله و بیشتر برسد. حرکت در این مسیر برای بسیاری از فراگیران مشکل است.

 ممکن است برای تدریس، بسیاری از این واسطه ها را، سر راهِ فراگیر قرار دهیم.

درک این واسطه ها و انطباق اندیشه ی شاگرد با آنها آسان نیست!

 حذف واسطه ها در آموزش یعنی: کار در یک فضای عینی، پویا و ملموس.

 

 

 

 


ارسال شده در توسط مرادی